نام جرمی آیرونز کافیست تا شما را به دیدن فیلمی ترغیب کند. بازیگری که کلیه فیلمهایش دیدنی هستند و خود من به یاد ندارم که فیلمی معمولی از وی دیده باشم.
فیلمی علمی تخیلی، بیانگر دورهای از زندگی فرانتس کافکا نویسنده شهیر چک. (1924-1883).
اگر فیلم را ندیدهاید سعی کنید ابتدا رمان قصر کافکا را بخانید. حتمن لذت بیشتری از دیدن فیلم خاهید برد. کاری که من نکردم.
ادوارد روبن یکی از همکاران کافکا در اداره بیمه مفقود میشود. در جستجو به دنبال یافتن وی، پلیس وی را جهت شناسایی جسد روبن احضار میکند. کافکا در مییابد دوستش عضو گروهی آنارشیست است که با قدرت مستقر در قصر میجنگند. و.....
چهارمین فیلم استیون سولدربرگ محصول سال 1991به طریقه سیاه و سفید تهیه شده است. مگر نماهای درون قصر که رنگی است و علی رغم زیبایی رنگ وقتی که کافکا از آن خارج میشود آرامشی وجودمان را میگیرد. احساس امن بودن میکنیم. تا جاییکه فضای زندگی در سال 1915 تصویر میشود و زندگی کافکا را شاهدیم فیلم بسیار جذاب تراست نسبت به وقتیکه لحن کمی ماجرا جویانه و پلیسی میشود. علی رغم سمبولیک بودن کلیه اتفاقات بعدی. یکی از نماهای زیبای فیلم تلفیق حمل جسد روبن روی برانکارد با حمل چندین پرونده و زونکن با یک چرخ دستی توسط کارمند اداره است. فیلم در سکانس های مربوط به دوقلوهای دستیار کافکا ریتمی کمدی به خود میگیرد. که در تلطیف فضای فیلم موثر است.
در جای جای فیلم کافکا کتاب نامه به پدررا مینویسد. پدری که در همین فیلم هم میشود سایه سیاهش را برزندگی کوتاه کافکا دید. به تعدادی از وقایع مهم زندگی کافکا در فیلم هم اشاره میشود بی آنکه حالت مستند به خود بگیرد. از جمله اشاره به دوبار نامزدی در یکسال و نیز در خواست از دوستی که او را به قصر راهنمایی میکند مبنی براینکه کتابها و دست نوشتههایش را در صورتیکه زنده برنگردد بسوزاند. عظمت کار فیلم صرفنظر از معیار های واقعی سنجش فیلم بیشتر از آن روست که تمامی دست اندکاران فیلم موفق شده اند آنچه را که به آن فضای کافکائی میگویند خلق کنند*. موسیقی بسیار زیبای کلیف مارتینز چاشنی کلیه لحظات دلهره آور و شادی بخش است. یکی از نقاط ضعف فیلم مژه زدن جسد روبن در لحظه ای است که کافکا او را نگاه می کند. اگر اشاره ای سمبلیک نباشد که من نفهمیده باشم حتا اگر در نور پردازی این خطای چشم را ایجاد کرده باشد به سادگی در چنین فیلمی قابل گذشت نیست. البته دوستان همیشه به من ایراد می گیرند که همیشه وقتی فیلم می بینم که چشمهایم آلبالوگیلاس می چیند. خودتان ببینید.
سلام.اولم یه دنیا ممنون بابت آهنگ.خیلی ممنونم.واقعا لطف کردی.ببخشید دیر اومدم.آخه وبلاگتو خیلی سخت میاره.بازم ممنون.راستی خوشحالم میکنی اگه بهم افتخار بدی و سر بزنی آپ کردم
ایول عالیه یه کم درباره ترفند یوتر هم بزار