دی ماه امسال در تهران برگزار می شود | ||||||
تهران – خبرگزاری ایسکانیوز :کریستوفر جان دیویدسون خواننده پر آوازه آرژانتینی ایرلندی الاصل معروف به "کریس دی برگ" با گروه پاپ آریان در ساخت قطعه ای با نام "صلح" با مضمون محبت و باورهای انسانی همکاری می کند. | ||||||
آقای رجب پور گفت: "این قطعه که مدت آن سه دقیقه و بیست و دو ثانیه است توسط "کریس دی برگ " و همراه با ویولن ایرانی تنظیم شده است." آهنگی برای صلح یکی از آهنگ های آلبوم چهارم گروه آریان خواهد بود که در داخل ایران توسط شرکت ترانه شرقی و برای دیگر فارسی زبان های دنیا توسط کمپانی جمی میوزیک رکوردز توزیع خواهد شد. کریس دی برگ یکی از معدود هنرمندان معاصر خارجی است که آثارش تا کنون با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روانه بازار موسیقی ایران شده است. قرار است گروه آریان دی ماه امسال کنسرتی را در تهران برگزار کند، این در حالی است که کنسرت این گروه که قرار بود تابستان سال ۱۳۸۴ همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود، لغو شد./120 |
درباره آریان
گروه آریان از گروههای معروف موسیقی پاپ ایران است که کار خود را از نیمه نخست سال ۱۳۷۸ با ۱۰ عضو از جمله سوپراستار حال حاضر سینمای ایران یعنی محمدرضا گلزار آغاز کرد. پس از جدایی گلزار از این گروه ، بسیاری خبر از فروپاشی کامل گروه دادند اما گروه آریان همچنان به کار خود ادامه داد و اگر چه در دوره هایی اجازه فعالیت پیدا نکرد اما توانست در بسیاری از کشورهای جهان کنسرت موسیقی ایرانی برگزار کند و حتی به عضویت انجمن موسیقیدانان چیره دست آمریکای شمالی در آید. نام گروه آریان در سال ۲۰۰۷ در کتاب مشهور (( هو ایز هو )) به عنوان تنها گروه موسیقی ایرانی آمده است و در سال ۲۰۰۶ نیز این گروه توانست تا رده نیمه نهایی مسابقات بهترین آهنگ سال در خاورمیانه پیش برود.
چند سال پیش قرار بود یانی تو تخت جمشید کنسرت اجرا کنه ، البته بعضی ها هم گفتند که به خاطر برخی مسایل اجازه اجرا ندادند.
به یادش باده می نوشم که با دردش هم آغوشم
به یک جرعه نه صد جرعه نشد دردش فراموشم
بگو ای مهربان ساقی به من آن نامهربان یارم
به حق حرمت مستی بیا امشب به دیدارم
-----------------------------------------------------------------------------------
شبهای بلند و بی عبادت چه کنم ؟
طبعم کرده به گناه عادت چه کنم ؟
گویند کریمی ست گنه می بخشد
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم ؟
-----------------------------------------------------------------------------------
بى خبرى , خوش خبرى
No news is Best news
شتر دیدى , ندیدى
You see nothing, You hear nothing
عجله کار شیطان است
Haste is from the Devil
کاچى به از هیچى
Somthing is better than nothing
گذشتها گذشته
Let bygones be bygones
مستى و راستى
There is truth in wine
نوکه اومدبه بازار کهنه شد دل آزار
Out with the old,in with the new
هر فرازى را نشیبى است
High places have their precipices
هرکه ترسید مرد ,هرکه نترسید برد
Nothing venture , nothing have
همه کاره و هیچکاره
Jack of all trades and master of none
ارزان خرى , انبان خرى
Dont buy everything that is cheap
آشپز که دوتاشدآش یا شورمیشه یا بینمک
Too many cooks spoil the broth
انگار آسمون به زمین افتاده
It is not as if the sky is falling
اندکى جمال به از بسیارى مال
Beauty opens locked doors
آدم عجول کار را دوباره میکنه
Hasty work, Double work
آدم دانا به نشتر نزند مشت
A wise man avoids edged tools
آدم زنده زندگى مى خواد
Live and let live
آدم ترسو هزار بار مى میره
Cowards die Many times Before Their Death
کس نخاردپشت من جزناخن انگشت من
you want a thing done,do it yourself
آب رفته به جوى باز نمى گردد
What is done can not be undone
آب از سرش گذشته
It is all up with him
آب ریخته جمع شدنى نیست
Dont cry over the spilled milk
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
we seek water in the sea
منبع : پایگاه تخصصی نرم افزار ایران
راستش یه چند روزیه که این اس ام اس به دستم رسیده ولی هنوز فرصتی پیش نیومده بود که اینو بزارم تا همه بخونن اما الان این فرصت پیش اومد. به هر حال...
در تصاویر حکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید
هیچ کس عصبانی نیست ، هیچ کس سوار بر اسب نیست ، هیچ کس را در حال تعظیم نمی بینید
هیچ وقت برده داری در ایران مرسوم نبوده . در بین این صدها پیکر تراشیده شده ، حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد
این ادب اصیلمون است ، نجابت ، قدرت ، احترام ، مهربانی ، خوش رویی و...
پالپ فیکشن فیلمی است به کارگردانی کوئینتین تارانتینو و با بازی جان تراولتا، ساموئل ال جکسون، اما ترومن و بروس ویلیس. کوئینتین تارانتینو از بنیانگذاراران اصلی روایت غیرخطی درسینما است. او برای اولین بار در قسمتی از فیلم سگدانی محصول سال 1992 از این ساختاراستفاده کرد. با این فیلم کم هزینه کوئنتین تارانتینوی جوان و عاشق سینما شوک بزرگی به سینما وارد کرد و سپس در سال 1994 با ساخت فیلم اپیزودیک پالپ فیکشن به صورت کامل از ساختار غیر خطی بهره برد. وقتی نخل طلای بهترین فیلم جشنواره کن را برد خیلیها تعجب کردند که چطور معتبرترین رویداد سینمایی جهان مهمترین جایزه خود را به یک جوان 31 ساله داده آن هم برای فیلمی خشن با ستارگان اکشن. ولی فیلم با استقبال فراوان روبرو شد و فیلنامه نویسی را بکلی تحت تاثیر قرار داد.
پالپ فیکشن از سه اپیزود تشکیل شده که عبارتند از: موقعیت بانی، وینسنت وگا و همسر مارسلوس والاس و ساعت طلا. در اپیزود وینسنت وگا و همسر مارسلوس والاس, .قبل از تیتراژ، شاهد قسمتی از اپیزود مو قعیت بانی هستیم این قسمت درست تا لحظه قبل از معجزه ادامه دارد و گویی کارگردان قصد دارد معجزه را در بهترین زمان ممکن نشان مان دهد . بعد از آن با اپیزود وینسنت وگا و همسر مارسلوس والاس مواجه می شویم. وینسنت که قبلا مطلع شده که مارسلوس شخصی را فقط به جرم اینکه پاهای میا (اما ترومن) را ماساژ داده به قتل رسانده سعی می کند تا حد امکان کاری کند که رابطه اش با میا از حد خاصی فراتر نرود. ولی تنها یک حادثه (مصرف بیش از حد مواد مخدر توسط میا هنگام بازگشت به خانه پس از رقص دونفره) جلوی این اتفاق را می گیرد. در ابتدای این اپیزود مارسلوس والاس را می بینیم که به بوچ دستور باخت در مسابقه را می دهد و در انتهای این اپیزود صحنه ای از کودکی بوچ را می بینیم که می تواند پیش زمینه ای برای اپیزود ساعت طلا باشد. با همین صحنه است که ارزش ساعت طلا را برای بوچ درک می کنیم. در اپیزود ساعت طلا بحث غرور و مردانگی پر رنگ است. بوکسور به خاطر غرورش حاضر نیست در مسابقه شکست بخورد و برای برداشتن ساعت که برایش نشانه غرور خانوادگی است جانش را به خطر می اندازد. ولی بر عکس مارسلوس والاس با مورد تعرض قرار گرفتن از سوی زد، بیشترین ضربه ای که می خورد خرد شدن غرورش است. بعد از اتمام اپیزود ساعت طلا و فرار بوچ، دوباره به اپیزود موقعیت بانی بازمی گردیم و حالا اپیزود را از لحظه قبل از معجزه می بینیم. بعد از قتل، پسری که تا حالا مخفی شده بود بیرون می آید و به سمت وینسنت و جولز تیراندازی می کند اما آنان به طرز معجزه آسایی نجات پیدا می کنند. همین لحظه برای جولز کافی است تا آیاتش را جور دیگری تفسیر کند, که موجب نجات جان سارقان می شود. ولی برعکس وینست فردای مهجزه توسط بوچ کشته می شود.
وقتی برای اولین بار پالپ فیکشن را می دیدم، محو حرف زدن و خونسردی آدمها در فیلم شده بودم. جوری حرف می زدند که انگار هیچ کار دیگری توی دنیا ندارند جز اینکه جمله ای را که دارند می گویند تمام کنند. جملات را خونسرد و با دقت می گفتند و با همان دقت و خونسردی هم به حرفهای طرف مقابلشان گوش می دادند. این خونسردی عجیب و غریب در بیشتر لحظات فیلم حاکم است. وقتی که جولز(ساموئل ال جکسون) سارقان کیف رو داره می کشه, وقتی وینست(تراولتا) اتفاقی همکارشونو تو ماشین می کشه, وقتی جیمی(تارانتینو) می بینه که یه جنازه تو خونشه و زنش بزودی از سر کار بر می گرده. عکس العمل بوچ (بروس ویلیس) وقتی می فهمه حریفشو کشته, خونسردی کسی که برای کمک اومده و جالبتر از همه وینست که یکی رو الکی کشته و حسابی دردسر درست کرده، به کس که برای کمک اومده میگه به من دستور نده و ازم خواهش کن ! وینست و جولز در هر موقعیتی با حوصله و دقت تمام با هم بحث می کنند و نکته جالب ای بحث ها تقابل دیدگاه ها درباره یک اتفاق واحد است بخصوص در مورد ماساژ پا در ابتدا و آخر هم در مورد معجزه بودن یا نبودن زنده موندنشون.
یک نکته جالب اینکه توزیع کننده فیلم در امارات متحده عربی، بعد از مشاهده فیلم تصور می کنه که به علت عدم ترتیب درست زمانی داستانها, آنجه در دستش هست نسخه اصلی نیست و خودش آنها را دوباره مونتاژ و داستانها را به ترتیب زمانی مرتب می کنه و این فیلم اصلاح شده در سینماهای امارات پخش می شه.