هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید
به جوش آمد از خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه
به خویشان، به دوستان،به یاران آشنا
،به مردان تیزخشم که پیکار میکنند
به آنان که با قلم تباهی ی درد را
به چشم جهانیان پدیدار می کنند
بهاران خجسته باد،
بهاران خجسته باد.
و این بند بندگی،
و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان،
به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد.
به خویشان، به دوستان،به یاران آشنا،
به مردان تیزخشم که پیکار می کنند
به آنان که با قلم تباهی ی درد رابه چشم جهانیان پدیدار می کنند
بهاران خجسته باد،
بهاران خجسته باد