در سایه ماه و مرگ

محمد علی‌آبادی

روزنامه اعتماد ملی

 

امروزه شاید کمتر کسی جسارت آن را داشته باشد که بعد از ترجمه‌های خوبی که از درخشان‌ترین چهره شعر اسپانیا و یکی از نامدارترین شاعران جهان، فدریکو گارسیا لورکا به‌فارسی شده است، سراغی از ترانه‌های فدریکو بگیرد و درصدد ترجمه آن‌ها برآید؛ شاعری که شهرت خود را در ایران، علاوه بر ترجمه‌های خیلی خوب بیژن الهی و دیگران، بیشتر مدیون احمد شاملو است؛ چه ترجمه ‌شاعرانه و دکلمه شاعرانه‌تر شاملو، لورکا را در میان دوستداران شعر جاودانه کرده و کمتر کسی است که برای یکبار هم که شده به «ترانه‌های شرقی» لورکای شاملو گوش دل فرانداده یا به‌حافظه نسپرده‌ باشد.

در این میان حساب خسرو ناقد مترجم و پژوهشگر ایرانی ساکن آلمان از دیگران جدا است؛ همو که به‌تازگی دست به‌انتخاب و ترجمه شعرهای لورکا زده و در دفتری دو زبانه (فارسی - اسپانیایی) با نام «در سایه ماه و مرگ» گزیده‌ای از اشعار او را توسط انتشارات «کتاب روشن» چاپ و منتشر کرده؛ مجموعه‌ای که برای نخستین‌بار از زبان اسپانیایی به‌فارسی برگردانده شده است. و همین شاید قوت قلبی باشد برای مترجم که پس از شاملو و ... دست به‌چنین کاری می‌زند.

 

«سایه»>  و «ماه» و «مرگ» سه مضمون همیشگی در شعرهای لورکاست که بارها و بارها تکرار می شود و گویی که او همواره در سایه ماه و مرگ می‌زیسته است. نگاه کنید به‌طرح سیاه قلمی که شاعر چندسال پیش از مرگش کشیده است تا لورکا را در لباس سنتی اهالی اندلس ببینید که چهره اندوهگین، بارانی از اشک بر شانه‌اش می‌بارد و داس ماه بر سر او که در کنار گورستانی ایستاده، سایه مرگ افکنده است.

 

ناقد نخستین بار با «مرگ لورکا»ی یان گیبسون انگلیسی با لورکا آشنا می‌شود (کتابی که چهار سال پیش از مرگ ژنرال فرانکو در سال 1971 میلادی منتشر شد، آن هم در دوره‌ای که نام بردن از لورکا - حداقل در اسپانیا - رسما منع شده و چاپ و انتشار آثارش بیش از بیست سال ممنوع شده بود) و همچنین «زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا» که گیبسون نزدیک به دو دهه پس از آن منتشر کرد و به‌تمام اسطوره‌هایی که پیرامون زندگی و مرگ لورکا شکل گرفته بود پایان داد، و دیگر کتاب او با نام «غزناطه لورکا».

 

خود ناقد در «افسون افسانه مرگ لورکا» که مقدمه‌ای است بر ترجمه خود، می‌نویسد: «کتاب‌های یان گیبسون درباره مرگ و زندگی و آثار لورکا، آغازگر آشنایی من با این شاعر اسپانیایی بود. تازه بعد از خواندن این کتاب‌ها بود که شوق شناخت بیشتر شخصیت لورکا از طریق آثارش به‌سراغم آمد و من به‌سراغ شعرهای او رفتم. شعرهای لورکا را من نخست به زبان آلمانی [با ترجمه‌ هاینریش بک] خواندم».

 

ناقد پس از مشاهده کمبودها و نارسایی‌های ترجمه آلمانی شعرهای لورکا، به‌صرافت ترجمه آنها به‌فارسی برمی‌آید و اساس کار خود را بر متن اصلی یکی از معتبرترین نسخه‌های چاپی مجموعه آثار او قرار می‌دهد و با آن که تمامی ترجمه‌های قدیم و جدید آثار او را به‌زبان آلمانی پیش‌رو داشته، اما در همه حال رجوع به‌متن اسپانیایِ را ترجیح می‌دهد و تمامی ترجمه‌های آلمانی اشعار لورکا را که برای این مجموعه برگزیده، سطر به‌سطر با اصل اسپانیایی ‌آنها مقایسه و در صورت لزوم اصلاح می‌کند. ناقد هرچند به‌گفته خود تلاش کرده تا اشعاری را از دوره‌های مختلف زندگی لورکا انتخاب و ترجمه کند اما به‌نظر می‌رسد با هوشمندی از کنار اشعاری که پیش از این توسط مترجمان دیگر- خصوصا شاملو - ترجمه شده گذشته است.

 

با نگاهی گذرا به‌ترجمه ناقد در می‌یابیم که هیچ نشانی از اشعاری معروف مثل«مرثیه‌ای برای ایگناسیو سانچز مخیاس» (زیباترین شعری که تاکنون به‌اسپانیایی سروده شده)، «نغمه‌خوابگرد» (سبز، تویی که سبز می‌خواهمت/...)، «ترانه شرقی» (در انار عطرآگین/ آسمانی متبلور است...)، «ترانه کوچک سه رودبار» (دریغا عشق/ که شد و بازنیامد!/...)، «ترانه ماه، ماه» (ماه به‌آهنگرخانه می‌آید/ با پاچین سنبل‌الطیبش/...)، «ترانه ناسروده» (ترانه‌ای که نخواهم سرود/ من هرگز/ خفته‌ست‌ روی لبانم...)، «در مدرسه» (آموزگار:/کدام دختر است/ که به‌باد شو می‌کند؟/...)، «قصیده کبوتران تاریک» (برشاخه‌های درخت غار/ دو کبوتر تاریک دیدم...) و ...نیست؛ اشعاری که معرف لورکا به‌خوانندگان فارسی است.

 

تنها سه شعر «انتحار»، «وداع» و «ترانه آب دریا» که به‌ترتیب با عناوین «خودکشی»، «بدرود» و «ترانه آب دریا» توسط شاملو ترجمه شده و شهرت شعر اخیر از بقیه بیشتر است، از شعر‌های مشترک ترجمه شده شاملو و ناقد می‌باشد. همچنین در این کتاب زندگی خودنوشت لورکا با نام «یادداشت‌هایی درباره زندگی من» که در سال 1929 میلادی، یعنی هفت سال قبل از مرگش نوشته شده و ترجمه دو گفت‌وگو از آخرین مصاحبه‌های او نیز به چاپ رسیده است.

 

یکی از این گفت‌وگوها در آوریل 1936 با فلیپه مورالس انجام شده که مترجم تنها بخش‌هایی از آن که برای خواننده کتاب برگزیده شعرهای او می‌تواند جالب باشد را بازگو کرده است. لورکا در دیگر گفت‌وگوی آمده دراین کتاب، پای صحبت دوست کاریکاتوریست عاصی و بی‌پروای خود لوئیس باگاریا که با روزنامه «ال سول» هم همکاری می‌کند می‌نشیند و از هنر و شعر و ترانه‌های کولی‌ها و معنای خوشبختی و درک این جهان و دریافت آن جهان می‌گوید. به‌نوشته ناقد، این گفت‌وگو نه تنها آخرین، بلکه گیراترین و شاید مهمترین گفت‌وگویی است که لورکا انجام داده است. حتی برخی براین باورند که سخنان لورکا در این گفت‌وگو، بدخواهان و دشمنان او را بیش از پیش به‌خشم آورد و آنان را برآن داشت تا هرچه زودتر صدای شاعر را خاموش کنند؛ چنان که دو ماه پس از انتشار این گفت‌وگو، او را در 18 ماه اوت 1936 به‌دست جوخه اعدام سپردند.

 

ترانه آب دریا

به‌روایت احمد شاملو

 

دریا خندید
در دور دست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.
 
ــ تو چه می‌فروشی
  دختر غمگین سینه عریان؟
 
ــ من آب دریاها را
  می‌فروشم، آقا.
 
ــ پسر سیاه، قاتی ِ خونت
  چی داری؟
 
ــ آب دریاها را
  دارم، آقا.

ــ این اشک‌های شور
  از کجا می‌آید، مادر؟
 
ــ آب دریاها را من
  گریه می‌کنم، آقا.
 
ــ دل من و این تلخی بی‌نهایت
  سرچشمه‌اش کجاست؟
 
ــ آب دریاها
  سخت تلخ است، آقا.
 
دریا
خندید
در دوردست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.

 

ترانه آب دریا

به‌روایت خسرو ناقد

 

دریا

لبخند می‌زند از دور.

دندان‌ها از کف،

لب‌ها از آسمان.

 

- چه می‌فروشی دخترِ بی قرار،

سینه گشوده در باد؟

 

آبِ دریاها می‌فروشم، آقا

آبِ دریاها.

 

- چه با خود می‌بِری جوانکِ گندمگون،

به‌خونت آمیخته؟

 

آب دریاها می‌بَرم، آقا

آب دریاها.

 

- این اشک‌های شور،

از کجا می‌آیند مادر؟

 

آب دریاها می‌گریم، آقا

آب دریاها.

 

- قلبِ من و این تلخکامیِ ژرف

از کجا می‌آید؟

 

آب دریاهاست که تلخکام می‌سازد این سان

آب دریاها.

 

دریا

لبخند می‌زند از دور.

دندان‌ها از کف،

لب‌ها از آسمان.

 

 انتشار در: روزنامه اعتماد ملی. 25 مهرماه 1385.

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
باورم کن یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://bavarm.blogfa.com/

با سلام و خسته نباشی موفق باشید

[ بدون نام ] دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:03 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد