دو نامه از ایرج میرزا جلال الممالک

ایرج میرزا جلال الممالک

از ایرج میرزا شاعر نامدار اخیر ایران، سه نامه در اختیار داشتم که دو تاى آنها در زیر از نظر خوانندگان مى‏گذرد و نامه سوم را درکتابخانه‏ام پیدا نکردم. نامه‏ى پیدا نشده را سال‏ها پیش دوست گرامیم آقاى نصرت ا... نوح به من لطف کرد. نامه‏اى را که به دست نیاوردم‏گمان دارم در سال 1300 ه . ش ایرج از تهران به رشت به کسى نوشته بود و سفارش کسى را کرده بود. ایرج در نگارش نثر همچون نظم‏شیرین کار بود و بى‏پروا. ایرج خط و ربط و فنون شاعرى و دبیرى را ابتدا از پدرش آموخت؛ پدرش صدرالشعرا یکى از شعراى دربارى‏بود خط زیبایى داشت و چون در دستگاه ولیعهد مظفرالدین میرزا در تبریز سمتى داشت فرزندش ایرج را به مدرسه‏ى دارالفنون تبریز که‏شعبه‏اى از دارالفنون تهران بود گذاشت تا به فراگیرى زبان فرانسه بپردازد. در همان زمان که ایرج در دارالفنون تبریز به تحصیل مشغول بودنشریه‏ى دارالفنون تبریز را به خط زیباى خود تحریر مى‏کرد و آن نشریه به چاپ مى‏رسید. نشریه‏ى مذکور چند سال پیش به همت‏محقق فرزانه آقاى سیدفرید قاسمى تجدید چاپ شد. آن نشریه را کسانى که مشغول تحقیق درباره‏ى مطبوعات ایران بودند نمى‏شناختنداما امروز در اختیار دارند. آثار دیگرى را که از ایرج به غیر از دیوان شعرش مى‏شناسیم شناخت‏نامه‏اى است که او به دستور مظفرالدین‏میرزا ولیعهد درباره‏ى شناخت خاندان قاجار نوشته و نسخه‏ى اصل آن اینک در کتابخانه‏ى کاخ گلستان نگهدارى مى‏شود. ایرج بنا به‏نوشته عبرت نایینى در مدینة الادب: چاپ اول، چاپ مجلس شوراى اسلامى:

"چون به سن رشد و تمیز رسید پدر او در تربیت وى بکوشید و معلمى بر وى بر گماشت تا پارسى را بیاموخت. آن گاه به مدرسه‏دارالفنون تبریز که شعبه دارالفنون طهران بود جهت تعلیم زبان فرانسه رفته در خارج نیز در حوزه‏اى که آشتیانى‏ها براى تحصیل و تکمیل‏منطق و معانى و بیان ترتیب داده بودند حضور به هم رسانید و چون سال عمرش به چهارده رسید امیرنظام حسن على‏خان گروسى چون‏در وى استعداد و حسن قریحه و ذکاوت بدید وى را با پسرش که نزد مرحوم میرزا عارف تحصیل ادبیات و نزد مسیو لامپر فرانسوى‏تحصیل زبان فرانسه و بعضى علوم مى‏نموده همدرس کرد. و در آن اوان یعنى در سن چهارده سالگى شعر نیکو مى‏گفت و امیرنظام‏مخصوصاً وى را به گفتن اشعار امر مى‏کرد وصله و جایزه مى‏داد و خط تحریر و نسخ و تعلیق را نیز فرا گرفته، نیکو مى‏نوشت و دراخوانیات دستى به سزا داشت. چنان که در اوقاتى که در دستگاه امین‏الدوله صدراعظم سمت منشى‏گرى داشت کلیه اخوانیات را به وى‏رجوع میکرد.

على‏الجمله چون امیرنظام مدرسه مظفرى را به ریاست مسیو لامپر در تبریز افتتاح کرد. ایرج میرزا در آن مدرسه سمت معاونت‏یافت."(1)

آنچه را باید درباره‏ى ایرج نوشت زنده یادان عبرت نایینى و دکتر محمدجعفر محجوب در مدینةالادب و مقدمه‏ى دیوان ایرج‏نوشته‏اند به خصوص نوشته‏ى 58 صفحه‏اى محجوب که به همه‏ى جوانب زندگانى ایرج پرداخته است. عبرت آورده است:

"بارى چون از تبریز به طهران آمد ریاست کابینه محاکمات مالیه با وى بود. از آن پس به سمت معاونت مالیه خراسان‏بدان جا رفته چندى رئیس مالیه آن حدود بود."2

از مفاد نامه‏ى اول ایرج که خطاب به آقاى امجدالسلطان معاون وزارت عدلیه نوشته، چنین پیداست که شخصى از ایرج ادعاى طلب‏کرده و ایرج به معاون وزارت عدلیه نوشته که:

اگر آغا شاهزاده از من‏طلبى دارد در محضر شرع قسم بخورد که پول به بنده داده تا من جوابگوى او باشم.

متن نامه و دستور معاون عدلیه را در زیر مطالعه مى‏فرمایید.

عنوان روى پاکت که به خط ایرج میرزا جلال الممالک است به قرار زیر است.

"حضور مرحمت ظهور مبارک جناب مستطاب اجل اکرم امجد افخمم آقاى امجد السلطان دام اقباله العالى مشرف‏شود."

و نیز متن نامه‏ى ایرج به امجد السلطان به قرار زیر است:

"حضور حضرت اجل آقاى معاون وزارت عدلیه دام اقباله العالى: آنچه البته به‏

ایرج میرزا

جائى نرسد فریاد است. لااقل بیکى از این دو سه فقره عرض و تظلم شرعى یا قانونى بنده رسیدگى و توجهى فرمائید. درباب ادعاى مخدره آغا شاهزاده بر بنده در محاکمات شعبه چهارم، بنده محکوم واقع شده و صورت راپرتى نوشته‏اند که‏دوسیه حاضر است که عرض کرده‏ام این معامله صورى بوده، وجهى به من نرسیده محکمه ابداً به این حرف و عرض‏بنده اعتنا ندارد. آیا این عرض شرعى نیست و از همه گذشته بنده حق یک قَسم بر آغا شاهزاده ندارد؟ چرا جواب این‏عرض را نمى‏دهند، مشارالیها حاضر شود در محضر شرع قسم بخورد که پول به بنده داده بعد هر چه تکلیف عدالتى‏دیوانخانه است معمول دارند اگر باید در این مسئله استیناف خواست سى و یک روز مهلت استنیاف از براى تهیه وجه‏استیناف است بنده وجه حاضر ندارد. اداره اجرا یک روز امان نمى‏دهد که بنده فکرى بکند. پس مقرر فرمائید اجرا چندروزى مهلت بدهد تا بنده تهیه وجه استیناف را کرده و استیناف بخواهد مستدعى است جواب یکى از این دو عرض را به‏اجرا مرحوم فرمائید که مأمور اجرا مزاحمت نکند و از دربخانه بنده برخیزد تا بیکى از این دو شق که عرض شده رفتارشود. امر، امر مبارک است."

عریضه جلال الممالک‏

معاون وزارت عدلیه آقاى امجدالسلطان روى پاکت نامه‏ى ایرج نوشته است:

"دایره جلیله اجرا در صورتى که موعد از استیناف باقى است و آقاى‏جلال‏الممالک استیناف خواهد داد تا انقضاى مدت حق استیناف مدارا نمائیدکه تهیه وجه نموده حقوق استیناف را برساند والا هرطور که تکلیف است‏معمول دارید."

مهر پاکت

جلال الممالک‏

نامه‏ى دو خط عنوان پاکت از دیگرى است و داخل پاکت که مهر جلال الممالک را دارد دونامه موجود است یکى به خط ایرج میرزا جلال الممالک و نامه‏ى دیگر که خط دیگرى است وبسیار بد خط. و املا غلط و پر از غلط مربوط به خانواده‏ى مستشار دفتر است. شاید این نامه به‏خط بانویى باشد؟ نامه‏ى ایرج، مارک وزارت مالیه را دارد و مورخه‏ى 23 شهر ذى قعده‏ى 1327ه . ق به شماره‏ى 3934 نوشته شده است موضوع آن در باب ورثه‏ى مرحوم مستشار دفتر است‏که متن آن به قرار زیر است. متن نامه ایرج میرزا جلال‏الممالک:

"علامت شیر و خورشید وزارت مالیه، اداره، مورخه 23 شهر ذى قعده 1327،نمره 3934: معاون جلیله عدلیه اعظم. در باب ورنه مرحوم مستشار

دفتر مرقوم رفته بود در مجلس محاسبات حکم شده که باید ورثه مزبور شش‏صد تومان به حاجى میرزا حسین شالفروش بدهد. موافق تحقیقاتى که از عدلیه‏اعظم به عمل آمده همچو محکومیتى بود رثه مستشار دفتر داده نشده است که‏مرحوم شده ورثه استیناف بدهد. در صورتى که در محکمه رسیدگى نشده وحکمى نداده‏اند چگونه ورثه استیناف بدهند. امضاء"

نامه‏ى دیگرى که در این پاکت موجود است و به نظر مى‏آید از ورثه‏ى مستشار دفتر باشد که‏به ایرج نوشته‏اند و نامه‏ى دوم ایرج درباره‏ى موضوع ورثه‏ى مستشار دفتر است که در بالاملاحظه فرمودید. اینک متن نامه‏ى سوم را که ارتباط با نامه‏ى ایرج دارد ملاحظه مى‏فرمایید.این نامه ایامى به ایرج نوشته شده که او رییس محاکمات (وزارت مالیه بوده و ورثه‏ى مستشاردفتر از او خواسته‏اند که ایرج به پرونده‏ى آنها دقیق‏تر نگاه کند. تا مشکل آنها برطرف شود.

متن نامه‏اى که پیوست نامه‏ى دوم ایرج است:

"تصدقت گردم: در باب یک فقره ماضى که راپرت صادر کرده است عرض کرده‏بودم مقرر شود دوسیه محاکمه بنده را با راپرت رئیس محاکم ملاحظه نماید اگربموجب دوسیه راپرت صادر شده است بفرمائید بنده عرضى ندارم و اگر به‏موجب دوسیه نباید راپرت صادر شود هر چه تکلیفشان است رفتار کنند جوابى‏که مرقوم داشته بودید به رئیس محاکم نشان داده شرح نوشته‏اند به نظر مبارک‏رسیده ملاحظه فرمائید زبانى میفرمائید من هیچکاره هستم اگر بدانم محکمه‏راپرت برخلاف صادر مى‏کند جز آن را هم حقى دیگرى ندارم دیدن راپرت براى‏شما چه فایده دارد مأمور اجرا مى‏خواهد (متن مى‏خاهد) راپرت را اجرا نماید نه‏تکلیف بنده معلوم است نه تکلیف مأمور اجرا، استدعا دارم بجز مبصر که حق‏این کار را دارد بفرمائید دوسیه محاکمه و راپرت بنده [را] ملاحظه نماید اگر حق‏داشته است راپرت صادر نماید بنده عرض ندارم. والا تکلیف با حضرت‏مستطاب اجل عالى است همین‏قدر عرض مى‏کنم قدرى از وضع (متن وزع)بنده خاطر (متن: خواطر) مبارک مسبوق است. سه سال است عارض هستم وچند فقره راپرت صادر شده هیچ یک (متن: هچه) تا به حال اجرا نشده است یک‏فقره مصارف (متن: مسارف) به هم رسانیده‏ام و گمانم این است راپرت نبایدصادر شود صادر گردیده هر روز مأمور مى‏خواهد (متن میخاهد) اجرا نمایدنمیدانم راپرت‏هاى بنده چرا نباید اجرا شوند یک فقره را مرقوم داشته بودیدمأمور روانه کند برود اجرا اجرا میگوید مأمور نداریم روانه کنیم همین قسم‏معطل مانده است. زیاده عرضى ندارد امضاء درست خوانده نمى‏شود معلوم‏نیست اسمعیل است یا موسوى؟؟."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد